- طوق بازی
- چنبره بازی چنبره بردن گونه ای آورد در تیراندازی
معنی طوق بازی - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
آن چه که با طوق (گردن بند) بازی کند: گردن طوق باز
حقه بازی، شعبده بازی، عمل طاس باز
تازیانه بازی کرباس را تازیانه وار تاب داده بازی کنان بر هم زنند بازیی است کودکان را و آن چنان است که کرباس را مثل تازیانه تاب داده بر یکدیگر زنند
نادرست نویسی ترغه بازی تراکه بازی بازی با طرقه
مهر ورزی دلبازی
بازی با گردو
بازی با گوی و چوگان: پس از چه رسد سر فرازی مرا چو کوشش ترا گوی بازی مرا، عمل و شغل گوی باز
عمل کسی که لوس و ننر است. یا لوس بازی درآوردن، لوس شدن ننری کردن
نوعی آتشبازی
گنفجه آس بازی گنفنجه پاسور آسبازی جفتان (بازی بریج) منگ منگیا (قمار) بازی کرن بوسیله ورق
هوس، هوس بسیارداشتن، شهوت پرستی
ترنا بازی، نوعی بازی که در آن پارچه ای را مثل تازیانه تابیده و با آن بازنده را می زنند
ترنابازی، نوعی بازی دسته جمعی که با انداختن قاب به وسیلۀ بازیکنان، شاه، وزیر، جلاد و دزد را مشخص می کنند و جلاد به دستور شاه و با مشورت وزیر، بازیکن نقش دزد را معمولاً با ترنا مجازات می کند
عمل عشق باز، عاشقی
ستان بر پشت. یا طاق باز خفتن (خوابیدن)، بر قفا خفتن ستان خوابیدن
عمل گاوباز با گاو بمبارزه پرداختن
ستان بر پشت
به پشت خوابیده
طاق باز افتادن: بر پشت خوابیدن، برپشت روی زمین دراز کشیدن، طاق باز خوابیدن
طاق باز خفتن: بر پشت خوابیدن، برپشت روی زمین دراز کشیدن، طاق باز خوابیدن
طاق باز خوابیدن: بر پشت خوابیدن، برپشت روی زمین دراز کشیدن
طاق باز افتادن: بر پشت خوابیدن، برپشت روی زمین دراز کشیدن، طاق باز خوابیدن
طاق باز خفتن: بر پشت خوابیدن، برپشت روی زمین دراز کشیدن، طاق باز خوابیدن
طاق باز خوابیدن: بر پشت خوابیدن، برپشت روی زمین دراز کشیدن